نکـته نـویسـندگی

نـکتـه های کـوتاه نـویسندگـی

🫐در داستان‌نویسی و حتی کتاب‌های علمی بهتر است، متن اصلی داستان‌، نوشتاری باشد؛ چون ماندگارتر است، در گذر زمان کمتر تغییر می‌کند و به گویش همه فارسی‌زبانان است. نویسنده تنها مجاز است که دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها را به محاوره‌ای و یا عامیانه بنویسد.🌵در داستان‌نویسی و حتی کتاب‌های علمی بهتر است، متن اصلی داستان‌، نوشتاری باشد؛ چون ماندگارتر است، در گذر زمان کمتر تغییر می‌کند و به گویش همه فارسی‌زبانان است. نویسنده تنها مجاز است که دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها را به محاوره‌ای و یا عامیانه بنویسد.

🍇برای اینکه شخصیت‌پردازی خوبی داشته باشیم بهتر است داستان‌های اول را از تجربه‌هایی که زیست داریم، بپردازیم. داستانی درباره خودمان، پدر، مادر، همسایه، نزدیکان و...

🫁در حین انجام تصویرسازی یک شخصیت بعضی‌ نویسنده‌ها حتی نوع ناخن و انگشتان شخصیت را می‌نویسیند و بعضی نویسندگان تنها به چند جزء از چهرۀ شخصیت؛ مثل بینی چشم و یا لب‌ها اشاره می‌کنند. بسته به نوع داستان هیچ‌کدام  ایراد نیست، بلکه هرکدام سبکی از نوشتنند. اینکه کدام روش بهتر است بسته به اختیارات نویسنده و نوع داستان دارد.

🍁نویسنده واقعی از باقی گذاشتن یک صفحه خالی بیزار است. پس اگر یک‌ صفحه سفید دیدید، دریغ نکنید، بنویسید: شاید نتیجه یک داستان عالی باشد.

🌨️ترس، ریشه بیشتر نوشته‌های بد است. اگر کسی برای لذت خودش بنویسد، ترس معتدل می‌شود. زیبا نوشتن یعنی ترس و تظاهر را کنار گذاشتن. هنگامی که وایت، یک دانشجوی ساده در دانشگاه کورنل بود درباره‌ برخورد تعصب‌آمیز ویلیام استرانک با سطحی‌نویسی و فکرهای بی‌محتوا گفت:«هزار بار واقعیت را نوشته و مرور کرده‌ام. اما پانصد بار هم به نتیجه‌ای نرسیده‌ام» من هم با وجود سالها وقفه احمقانه به نوشتن ادامه خواهم داد. از شما هم انتظار دارم تا حد امکان بنویسید و تا جایی که می‌توانید به کارتان ادامه دهید.

🦩وقتی می‌نویسی کمِ کمش به آرامش می‌رسی، اما اگر ننویسی و نگران تمسخر دیگران باشی، تا ابد مدیون علاقه خود خواهی شد.

🫧داستان را با حادثه، حرکت یا گفت‌وگویی که تحرک و کشمکشی در آن است، شروع کنید و بعد به توصیف صحنه بپردازید. در این حالت قصه را باجاذبه بیشتری آغاز کرده‌اید. لااقل پاراگراف اول را به توصیف اختصاص ندهید.

🫂نویسنده‌ها باید بچسبند به نوشتن خاطرات روزانه‌شان. اگر هیچ سود دیگری نداشته باشد، نوشتن یادداشت روزانه یک تمرین درجه‌یک است. این روش، ابزاری معجزه‌گر برای ما نویسنده‌هاست که به وسیله آن، مصالح خام زندگی روزانه را در ساختن روایت‌های داستانی به کار بگیریم.

🏔️بسیار دیده‌ام برخی افعال که می‌شود به صورت تک‌صرفی نوشته شوند اما آنان را به صورت چندصرفی نوشته‌‌اند؛ مثلاً: «سعی کرد یا تلاش کرد.» می‌توان آن را به صورت: «کوشید» یا نگاه کرد: «نگریست.» یا گریه کرد «گریست.»و... نوشت. در بسیاری جاها می‌توان آن را این‌گونه نوشت؛ چون این‌طوری هم جمله ساده‌تر می‌شود، هم کوتاه‌تر و روان‌تر و جمع‌وجورتر.

🪞تفاوت تیپ با شخصیت‌پردازی: تیپ به مجموعه ویژگی مشترک گروهی از افراد گفته می‌شود. مثلاً: «همه، شاعرانِ مرد را افرادی با مدل موی ساده، ریشانی تقریباً بلند، شال به گردن می‌دانند یا لات‌ها را افرادی با سبیل‌های کلفت، دستمال یزدی در دست، عموماً کلاه بر سر و... کت و شلوار مشکی‌پوش و... می‌دانند.»  حال اگر این شاعر، راننده باشد یا زود از کوره در رود و... . این جزء شخصیت‌پردازیست.

در داستان وقتی شخصیتی را ایجاد می‌کنید قطعاً نباید آن را به تیپ‌پردازی محدود کنید، بلکه شخصیت‌پردازی هم داشته باشید. اگر تضاد تیپی یا شخصیتی ایجاد می‌کنید، دلایل و ریشه این تضاد شخصیتی را در داستانتان بنویسید تا مخاطب بهتر با شخصیت اثر ارتباط بگیرد. مثلاً قصابی که از ذبح یک گوسفند می‌ترسد.

🍄نمی‌توان بین گوش دادن به کتاب صوتی و مطالعه کتاب‌های چاپی و پی‌.دی.اف فرق گذاشت. هردو تأثیر ویژه خود را دارند. هرکدام برای یک نویسنده تأثیرگذارند. بنابراین توصیه می‌شود حین انجام کارهای روزمره کتاب صوتی گوش دهید و در زمان‌های استراحت کتاب چاپی یا پی.دی.اف بخوانید. این‌گونه از وقت خود نهایت استفاده را می‌برید.

💛ایده‌ای را که برای یک رمان دارید با شور و حرارت، گاه تا مرز بی‌پروایی پیش ببرید، کاری به این که مردم چه خواهند گفت نداشته باشید- این راهِ به‌وجود آوردن بهترین کارتان است.

☕یک راه خوب برای پیشرفت کردن و دریافتن سبک و صدای خاص خودتان، نوشتن یادداشت‌های روزانه است. من بیست و پنج سال است که این کار را انجام می‌دهم و حال بانگاه کردن به سبک آن یادداشت‌ها می‌فهمم در هر مقطع چه کتابی خوانده‌ام؛ اما کم‌کم شروع کردم به نوشتن شیوه‌ای که کاملاً مال خودم بود.

🌀نویسنده واقعی از باقی گذاشتن یک صفحه خالی بیزار است. پس اگر یک‌ صفحه سفید دیدید، دریغ نکنید، بنویسید: شاید نتیجه یک داستان عالی باشد.

🌲من وقتی می‌نویسم، خودم را تکثیر می‌کنم. دو نفر می‌شوم؛ هم نویسنده، هم خواننده یا بیننده. چون همیشه خودم را جای خواننده یا بیننده می‌گذارم تا بفهمم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. سعی می‌کنم خودم را با دو چشم دیگر بخوانم و ببینم، و با نگاهی دیگر، طوری‌که انگار نمی‌دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد.

شما هم توی نوشتن چنین حسی دارید؟!

🦫یک راه خوب برای پیشرفت کردن و دریافتن سبک و صدای خاص خودتان، نوشتن یادداشت‌های روزانه است. من بیست و پنج سال است که این کار را انجام می‌دهم و حال بانگاه کردن به سبک آن یادداشت‌ها می‌فهمم در هر مقطع چه کتابی خوانده‌ام؛ اما کم‌کم شروع کردم به نوشتن شیوه‌ای که کاملاً مال خودم بود.

🍠گفتنی‌ست؛ توصیف و توضیح فضا نباید زیادتر و کمتر از حد معمول باشد؛ اگر زیادتر باشد، احتمالاً مخاطب از خواندن اثرتان دست می‌کشد و اگر کمتر باشد، مخاطب نمی‌تواند به خوبی آن را تجسم کند.

دقت داشته باشید باید فضا را مناسب با موضوع و لحن داستانتان انتخاب کنید؛ مثلاً: وقتی هدف شما نوشتنِ داستان یا رمان ترسناک است. بهتر است مکانی مثل جنگل، بیابان، خرابه‌ها، قبرستان و... انتخاب کنید.

استفاده از آرایه‌های ادبی مثل(تشبیه، استعاره، تشخیص و...) به زیباترشدن و تأثیرگذاری اثرتان کمک شایانی می‌کند؛ امّا دقت داشته باشید نباید به گونه‌ای باشد که شاعرانگی آن بر فضا، غالب باشد.

🌻بسیاری از واژگان دارای یک تصویرند. نویسنده در هنگام جمله‌بندی باید بکوشد، جمله‌ها را جوری بچیند که در این سادگی، بهترین تصویر در ذهن مخاطب ایجاد شود. مثلاً درخت، در ذهن هر مخاطبی جوری مجسم می‌شود. ممکن است یکی درخت کاج در ذهنش مجسم شود، در دیگری بید مجنون.

در داستان‌نویسی هر شخصیتی را به داستانمان به وجود می‌آوریم، باید چهرۀ آن را تصویرسازی کنید، حالا هرنویسنده‌ای به سبک خود این کار را انجام می‌دهد. مثلاً نویسنده‌ای با جزئیات بیشتر و نویسنده‌ای دیگر با جزئیات کمتر.

🎣چارلز ديكنز: «يک ايده، مثل یک روح، پيش از اين كه خود را توضيح دهد، بايد مورد خطاب تو قرار گيرد.» نويسنده آثار كلاسيکی چون:«داستان دو شهر» و «اوليور توييست» می‌گويد:«با ايده‌ها بازی كن‌، با آنها حرف بزن و آنها را برای آفرينشی نو به كارگير.»

🫂برای اینکه اثرتان پخته‌تر شود، پس از آنکه نوشتنش به پایان رسید، نیاز است که بارها آن را از نو بخوانید و ویرایش کنید. گاهی هم با صدای بلند آن را بخوانید تا بهتر متوجه ایرادهای نوشته‌تان شوید. پس از آنکه چندین بار این کار را انجام دادید، می‌توانید اثر جدیدی خلق کنید و پس از چند روز به سراغ نوشته قبلیتان بروید؛ چون در این صورت با حوصله و انرژی‌ بیشتری اثرتان را می‌خوانید و ویرایش می‌کنید و در نتیجه نوشته‌تان بهتر از آب در می‌آید. فراموش نکنید عجله آفت قلم است و با این کار قلمتان را آفت‌زده و نامرغوب می‌کنید.

🌸کاغذ، سیاه کنید! من همیشه همین‌کار را می‌کنم. هیچ نمی‌دانم نوشته چه ریختی خواهد شد. هرچیزی که به طرح اولیه‌ی داستان مربوط باشد، می‌نویسم.

👣استیون کینگ ‌می‌گوید:«برای نویسندگان سخت است که در زمان بازبینی نوشته، از کلماتی که زمان زیادی برایشان صرف کرده‌اند، بگذرند. اما همان‌طور که کینگ می‌گوید: «عزیزانت را بکش، عزیزانت را بکش، حتی اگر قلب نویسنده کوچک و مغرور درونت بشکند.»

بازبینی یکی از سخت‌ترین کارها در نویسندگی است. باید از بخش‌های کسل کننده بگذرید تا داستان به جلو حرکت کند. ونه گات هم گفته است: «اگر یک جمله‌ی هر چند عالی، به شفافیت موضوع‌تان به شیوه‌ای جدید و مفید کمک نمی‌کند، آن را حذف کنید.»

🪴قرار نیست هر دیالوگی که می‌نویسید نتیجه داشته باشد، گاه بهتر است، دیالوگ‌ها بی‌نتیجه بمانند تا داستان ملموس‌تر شود. قرار نیست همواره شخصیتی خلق کنید که عقل کل باشد و بهترین دیالوگ‌ها و جمله‌های قصار را بگوید. گاه آدمی حرفی را به کسی می‌زند که حرفش بی‌جواب می‌ماند. گاه نیاز است، فلان شخصیت در دیالوگش غلط املایی داشته باشد تا بهتر بتوان میزان سطح سواد فلان شخصیت را نشان داد. این‌گونه دیالوگ‌ها به واقعیت نزدیک‌ترند.

👣ویرجینیا وولف: «هر تکه‌ای که به سمتت می‌آید، به ترتیب در ذهنت قرار بده.»

خالق رمان‌های «به سوی فانوس دریایی» و «خیزاب‌ها» به نویسندگان توصیه می‌کند که آنچه را در اختیار دارند، بررسی کنند و بهترین چیز ممکن را از آن میان بیافرینند.

🪐برای اینکه فضاسازی اثرتان طولانی نشود، می‌توانید لابه‌لای اتفاقات داستان‌تان فضاسازی کنید. برای اینکه هم تصویرسازیِ ظاهرِ شخصیتِ اثرتان طولانی نشود، می‌توانید آن را لابه‌لای رخدادهای داستانتان انجام دهید.

لطفاً فراموش نکنید بهتر است، دیالوگ‌ها(گفت‌وگوها) طولانی نباشند و حدوداً هر چهار پنج خط یک دیالوگ وجود داشته باشد.

🐛برای نوشتن، بیشتر از هرچیزی لازم است که خودتان را باور داشته باشید، ترس را کنار بگذارید و حداقل کمی جسور باشید. نیازی نیست حتماً دیگران شما را باور داشته باشند، مهم این است که خودتان، خودتان را باور داشته باشید. وقتی خودتان را باور کنید، همواره مشتاق یادگیری هستید، برای بهتر شدنتان کتاب می‌خوانید و فیلم می‌بیند. برای قوی‌تر شدن قلمتان می‌کوشید، اگر بارها نقش بر زمین شوید، خیلی زود از جایتان بلند و در نهایت موفق می‌شوید. ولی اگر یک نابغه باشید؛ اما خودتان را باور نداشته باشید، یا کلاً در نوشتن موفق نمی‌شوید یا کم به موفقیت می‌رسید.

🌊برای اینکه فضاسازی اثرتان طولانی نشود، می‌توانید لابه‌لای اتفاقات داستان‌تان فضاسازی کنید. برای اینکه هم تصویرسازیِ ظاهرِ شخصیتِ اثرتان طولانی نشود، می‌توانید آن را لابه‌لای رخدادهای داستانتان انجام دهید.

لطفاً فراموش نکنید بهتر است، دیالوگ‌ها(گفت‌وگوها) طولانی نباشند و حدوداً هر چهار پنج خط یک دیالوگ وجود داشته باشد.

🫧هر کسی که به نوشتن ادامه می‌دهد، هنوز شکست نخورده. اگر او سنت قدیم سخت‌کوشی و کار مداوم را پی‌گیری کند، سرانجام او نیز برای خود نویسنده‌ای خواهد شد.

🌲با هر سن و سالی که دارید، این را بدانید که هیچ‌وقت برای آغاز هدفتان دیر نیست؛ ولی شروع امروز بسیار قوی‌تر است. چیزی به اسم عدم تمرکز نمی‌تواند توی ذهنِ یک نویسنده وجود داشته باشد. آن لحظه که فکر می‌کنید تمرکز ندارید، به دیوار، در یا درخت و... نگاه کنید و آنچه را که می‌بینید درباره‌اش بنویسید. پس از چند دقیقه کوتاه می‌بینید چقدر ذهنتان گرم نوشتن شده‌. بعد از مدتی می‌بینید نوشته امروزتان قوی‌تر از دیروز است. این به نوعی پیروزی‌ست.

همیشه تلاش کنید که بادقت بیشتری به پیرامونتان بنگرید. بیشتر فکر کنید که مثلاً در ساقه آن درخت چه چیزی وجود دارد؟ روی برگ‌هایش چه؟ اگر این درخت این‌جا نبود چه؟ و... این‌کار هم باعث افزایش دقت‌تان و هم باعث افزایش خلاقیت‌تان می‌شود.

🐦‍⬛جمله اول را طوری بنویس که خواننده مجبور به خواندن جمله دوم هم بشود.

🫂داستان باید شبیه زندگی باشد؛ اما نه آنچنان پیش‌پا افتاده و تقلیدگونه که در پس ظاهر آشنای خود هیچ عمقی و معنایی نداشته باشد.

👣به طور کلی توصیه می‌کنم: «بنویسید، ببینید، بخوانید، تجسم کنید، بشنوید، بپرسید، بکوشید، امید داشته باشید، فکر کنید و در حد ممکن به دامن طبیعت بروید تا به قلم و تخیل قوی برسید.»